اما قلم ناتوان استو دستانم نیز توان آن همه را ندارندمی خواهم بار دیگر بر گردم به دوران طلایی کودکی ام و به روزهایی که در کوچه باغ های دلم جز چهچه ی شادی نبود و شب هنگام که چشم به آسمان می دوختم و همراه با آواز خوش، ستاره ها را شماره می کردم و تو به روی لبخند می زدی در آن شب ها هر گز گمان نمی کردم درخت های سر سبز کوچه باغ ها نیز روزی خشک می شوند و خورشید غروب می کند و تاریکی سر می رسد و تو نیز...آن روزها همه چیز را می دیدم جز تو را و چهره ی خسته و دستانِ پینه بسته و چشم های کم سو و چین و چروک های صورتت رادلم می خواست بر گردم به روزهایی که تو همه ی چشمانت را پر از نگاه من می کردی و شوربختانه من...به راستی اگر در دریای پر تلاطم کودکی و جوانی تو پارو نمی زدی و مرا به ساحل آرام زندگی نمی رساندی اکنون کجا بودم؟دلم گهگاه هوای کودکی و نشستن روی زانوانت را می کند می گویند دل کویری ها با عشق و دوستی عجین شده است من نیز باور دارم زیرا هم اکنون قلم به عشق امروز یعنی روز پدر و برای تو به رقص آمده و همچنان می نویسدهر گاه که بر بال خیال سوار می شوم به روزهایی فکر می کنم که با بوسه زدن بر چهره و دستانِ کودکانه ام همه ی عشق و علاقه ات را با همه ی وجودت ابراز می کردی ولی شوربختانه من همان محبت ناچیزم را پنهان می کردم! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟روز ولادتِ سرحلقه عارفان و عدالت و تقوا حضرت علی(ع) و روز پدر بر همه ی شیعیان و شما دوستان و بر همه ی پدرانِ سفر کرده ابدی و پدرانی که سایه شان بر سر خانواده است مبارک باد بخوانید, ...ادامه مطلب
و با خیرات و ذکر صلوات به نگاهِ منتظرتان پاسخ دهم!می خواعم سرتاسر نامه ام مملو از ذکر و واژه های دلنشین و شاد کننده باشدشوربختانه امروز نیز توفیق حضور در نورستان حاصل نشد اما دل به بی قرار، تاب نیاورد و به سوی خانه های ابدی رفت تا سلام گوید و تحفه ی شب و روز جمعه را تحویل یاران دیروز و جانانِ همیشگی دهد.مسافرانِ ابدی هم اکنون منتظر پیک خوش خبر هستند تا بلکه در این روز مبارک تحفه ای دریافت کنند تحفه از هر جنس که باشد به دیده ی منت می گذارند بستگی به سخاوت بازمانده دارد حتی یک ذکر...ذکر همان یاد آوری و تکرار و بیان کردن و...است و چه ذکری برتر از صلوات بر محمد و آل محمد(ص) به ویژه در شب و روز جمعه که رهگشای زنده ها به سوی سعادت و موجب شادی روح در گذشتگان می شودنکند به تکرار فکر کنیم که تکرار صلوات برای کسانی که دست شان از هرگونه عمل خیر کوتاه شده نشاط آور و برای زنده ها مایه ی خیر و برکت استزنده ها بی شک حال روز کسی را که در آنسوی خاک و در قعر زمین و در گودالی به نام قبر آرمیده نمی توانند درک کنند و شاید باورش کمی مشکل باشد که آن ها فریاد و التماس بازگشت به دنیا را دارند تا جبران مافات کنند اما افسوس که رفتگان را امید بازگشت نیست و ماندگان را امید ماندن.گرچه به یاد خدا بودن و ذکر صلوات و دعا در همه ی لحظه ها دارای اجر و ثواب فراوان است ولی شب جمعه ویژگی خاصی دارد که از دعاکننده خواسته شده در حق مؤمنین و مؤمنات بسیار دعا کنند،روایت شده هر کس براى ده نفر که از دنیا رفته اند طلب آمرزش کند بهشت بر او واجب می شود.شادی روح همه ی در گذشتگان و اسیران خاک (اموات خودت و دیگران را در نظر داشته باش) رحمه الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات, ...ادامه مطلب
می خواهم نامه ای بنویسم به گورستان زادگاهم به اجدادمان که ریشه ی ما هستند ریشه و ساقه گرچه ناپیدا و در خاک است ولی قابل کتمان نیستند، می خواهم نامه ای بنویسم و سفره ی دل بگشایم از دردِ بی دردی که سخت دامنگیرمان شده،دردی که هرچه بیشتر می شود نسبت به آن بی تفاوت تر می شویم، راستی انسان بی درد چگونه ا, ...ادامه مطلب
می خواهم نامه بنویسم؛یک نامه ی بلند بالا به گذشته ام و به آن همه باورهایی که دیگر نیستند، می خواهم نامه بنویسم به آن همه باغ های سرسبز و پر میوه بهمن آباد که تنها نامی از آن ها باقی مانده، نامه بنویسم،به مردان و زنان دیروز زادگاهم که سفرهای صداقت شان پر بود از دسترنج خودشان، نامه بنویسم،به تنور و تن, ...ادامه مطلب