یک نامه ی بلند بالا به گذشته ام و به آن همه باورهایی که دیگر نیستند،
می خواهم نامه بنویسم به آن همه باغ های سرسبز و پر میوه بهمن آباد که تنها نامی از آن ها باقی مانده،
نامه بنویسم،به مردان و زنان دیروز زادگاهم که سفرهای صداقت شان پر بود از دسترنج خودشان،
نامه بنویسم،به تنور و تنورچه های گذشته به نانِ پنجه کش و فتیر و کماج و کالج و کلوچه های شب عید،
نامه بنویسم به کودکی ام که برخلاف انتظارم بی خبرانه رفت و تنهایم گذاشت،
می خواهم نامه بنویسم،به صداقت دیروز که دروغ معنا نداشت و هنوز گوش ها به دروغ عادت نکرده بودند و زبان ها به فریب،
می خواهم به لبخندهای دیروز بنویسم که از ته دل و طبیعی بودند،
به همزیستی مسالمت آمیز مردمان آن دوره که دیگر وجود خارجی ندارند،،
به کرسی داغِ داغی که مادرها گویی مسؤل آماده کردنش بودند و به چایی و جراغ لامپای داخل مجمعه،
به نشستن رو در رو و گفتگوهای چهره به چهره ی خانواده ها بنیوسم که دلم سخت دلتنگ آن نگاه هاشده،
به آن همه با هم بودن ها و دوست داشتن ها و از خسته نشدن از یکدیگر،
می خواهم بنویسم از دلتنگی هایم برای آن همه قهرهای بی کینه و آشتی ها و بخشیدن های بی چشمداشتِ آن زمان،
می خواهم به عشق های پاک و دیده های نیالوده ی آن دوره بنویسم،
می خواهم به خودِ گم شده ام نامه بنویسم اما دریغ و صد دریغ که چندی است خود را در چَم و خَم ها و دالانِ تنگ و تاریک زندگی گم کرده ام و در بی خبری و گم گشتگی روزگار می گذرانم،
می خواهم به درخت ها بنویسم چگونه از خود عریان شدند و در عوض خلعت سبز ملکوت پوشیدند؟
می خواهم نامه بنویسم اما نمی دانم از کجا آغاز کنم؟!
ادامه دارد
کانال تلگرام بهمن آبادخبر اینجا
https://t.me/BahmanAbad_khabar
بهمن آبادخبر...برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 217