بهمن آبادخبر

متن مرتبط با «کربلا» در سایت بهمن آبادخبر نوشته شده است

وضع پر التهاب این روزهای کربلا(1)

  • شمر در کوفه بر طبل جنگ می کوبد!اوضاع و احوال کربلا با ورود لشکر عظیم پسر سعد آنهم در برابر لشکر محدود امام علیه السلام هر لحظه ملتهب تر می شود امیران لشکر عبیدالله هر کدام می خواهند گوی سبقت را در نا جوانمردی از دیگری بربایند پیک ها نیز مدام بین کوفه و کربلا و شام در حرکت اند و اوضاع را گزارش می کنند ابن سعد می خواهد عبیدالله را از جنگ منصرف کند با این رویکرد قاصدی را نزد امام(علیه السلام) فرستادفرستاده عمر سلام کرد و نامه ابن سعد را به امام تقدیم نمود و عرض کرد: مولاى من! چرا به دیار ما آمده اى؟امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود:اهالى شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده اند، و اگر از آمدن من ناخشنودند باز خواهم گشت.فرستاده عمر عین فرمایش امام علیه السلام را تقدیم عمر کرد ابن سعد گفت: امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(علیه السلام) برهاند. آنگاه این خواسته امام را به اطّلاع «ابن زیاد» رساندعبیدالله به فکر فرو می رود اما مگر امثال شمر می گذارند عبیدالله به غیر از جنگ هم فکر کند؟عبیدالله در پاسخ نامه پسر سعد نوشت:از حسین بن على(علیه السلام) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند. اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت!چون نامه ابن زیاد به دست ابن سعد رسید، گفت: «تصوّر من این است که عبیدالله بن زیاد، خواهان عافیت و صلح نیست»عمرسعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین(علیه السلام) فرستاد.امام(علیه السلام) فرمود:من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟! خوشا چنین مرگى...ادامه دارد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • وضع پر التهاب این روزهای کربلا(2)

  • آیا در کربلا بین لشکر ابن زیاد کسی نبود که حقانیت امام حسین علیه السلام را تصدیق کند؟پاسخ؛فراوان بودند اما...ار گفتگوی امام علیه السلام و عمر سعد در عصر تاسوعا چنین بر می آید که حتی عمر سعد هم به حقانیت امام(ع) پی برده بود و منطق حضرت را قبول و تصدیق می کرد تنها عذرش ترس از بی رحمى و قساوت یزیدیان بود که بهانه ای بیش نبود! زیرا بر خلاف آنچه پسر سعد از ترس واکنش عبیدالله در برابر مخالفتش با جنگ و پیوستن به حسین(ع) می گفت دنیا خواهی و حب نام و نان و مقام او را به بد عاقبتی و نکبت کشاند.اسناد می گویند:عبیدالله که از توانایی‌های عمر بن سعد در مبارزات و جنگ‌ها باخبر بود و وی را در میان هواداران بنی‌امیه، مناسب نبرد با امام حسین علیه‌السلام می‌دید، به وی پیشنهاد فرماندهی سپاه رزمی خویش بر ضد امام حسین علیه‌السلام را داد و تنفیذ حکومت ری را مشروط به پایان بخشیدن ماجرای قیام امام حسین علیه‌السلام نمود.عمر بن سعد در آغاز برای پذیرش این أمر مهم از خود تردید و دو دلی نشان داد، ولی در برابر تطمیع‌های شیطانی عبیدالله تسلیم شد و پیشنهادش را پذیرفت و فرماندهی سپاه یزید بن معاویه را بر ضد امام حسین علیه‌السلام بر عهده گرفتعبیدالله پسر سعد را تهدید نکرد بلکه تطمیع کرد و این روش جواب داد تا جایی که وقتی امام علیه السلام در پایان مذاکره ی بی نتیجه ی عصرگاه تاسوعا رو به پسر سعد فرمود: امیدوارم که از گندم عراق نخورى ابن سعد گستاخانه و به استهزا گفت: جو عراق مرا کافى است و چنین شد که روز عاشورا رو به لشکر تحت فرمانش فریاد بر آورد؛بروید به عبیدالله خبر دهید ابن سعد نخستین کسی بود که نخستین تیر را به سوی حسین بن علی پرتاب کرد! لعنت الله... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزهای پر التهابِ کربلا(4)

  • وقتی لقمه های حرام مانع شنیدن صدای حق می شود!روزهای پر التهاب برای خاندان اهل بیت علیه السلام از پی هم می آیند و می روند کودکان دمی از بزرگترها جدا نمی شوند در این میان نقش کوه صبر و متانت و تقوا حضرت زینب کبری(س) در آرامش دادن به کودکان و زنان حرم بی بدیل است لشکر از همه سو به کربلا سرازیر شده است با این که جنگ حتمی به نظر می رسد ولی امام (علیه السلام) در هر گام به اتمام حجّت مى پردازد تا هیچ کس فردا ، ادّعاى بى اطّلاعى نکند اما افسوس که گوش شنوایی برای شنیدنِ حرف حق نیست خوارزمی می گوید: روز عاشورا پس از آنكه هر دو سپاه كاملا آماده گردیدند و پرچمهاى لشكر عمر سعد بر افراشته شد و صداى طبل و شيپور آنان در بيابان كربلا طنين افكن گرديد، لشکر به طرف خيمه هاى حسين بن على حركت كرد و خيمه ها را احاطه نمودند، حسين بن على علیه السلام از ميان خيمه و از داخل لشكر خويش بيرون آمد در برابر صفوف لشكر دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سكوت كنند و به سخنان او گوش فرا دهند، ولى آنان همچنان سر و صدا و هلهله و شادی مى كردند حضرت (بی ادبی و بی نزاکتی آنان را نادیده گرفت) و با اين جملات،(فریب خوردگان و دنیا طلبان)را به آرامش و سكوت دعوت فرمود:واى بر شما! چرا گوش فرا نمى ندهيد تا گفتاری كه شما را به رشد و سعادت می رساند بشنويد، هر كس از من پيروى كند،خوشبخت و هر كس عصيان و سر کشی و مخالفت ورزد، از هلاك شدگان است آرى در اثر هداياى حرامى كه به دست شما رسيده و در اثر غذاها و لقمه هاى غير حلال كه شكمهاى شما از آنها انباشته شده خدا بر دلهاى شما اين چنين مهر زده است .واى بر شما! چرا آرام نمى شويد؟! چرا گوش فرا نمى دهيد؟! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نامه ای به رضوان جایگاه، کربلایی حسن کربلایی غلام رضا

  • سلام همسایه؛ این نامه را برای همسایه ی بی آزار و نرمخو و مهربانم می نویسم کسی که بخشی از خاطراتِ دوران کودکی و نوجوانی ام در ماه مبارک رمضان با رفتار و کردار او گره خورده است. ماه رمضان تداعی کننده ی آداب و رسوم ها و سنت های حسنه  و شناخته شده ی است که در جای جای این مرز و بوم با شکل های متفاوت متجل, ...ادامه مطلب

  • شب جمعه و دلتنگی هایم برای زادگاهم بهمن آباد با یادی از مرحومه سکینه کربلایی حسن

  • شب جمعه بود و باز دلم هوای وطن کرد دوست داشتم در چنین روزی سلانه سلانه بسوی مزار می رفتم و مهمان خودخوانده کسانی می شدم که روزگاری بر روی خاک بودند و اکنون در زیر خاک مسکن گزیده اند آن ها رفته اند و روزی فرا خواهد رسید که با پر شدنِ  پیمانه ی عمرمان  ما نیز به آن ها ملحق شویم مهم چگونه رفتن است و مهمتر اینکه چه چیزی پیش از رفتن برای خود فرستاده باشیم نمی خواهم از حالاتی که پیش و پس از مرگ به انسان دست می دهد چیزی بنویسم ولی این نکته قابل درک است که در گذشتگان از آنجا که دست شان از عمل و جبران مافات خالی است محتاج نگاه بخشش و محبت و فاتحه و خیرات اند یقین دار,شب جمعه و یاد اموات,شب جمعه و اموات,شب جمعه و نامزد بازی,شب جمعه و تنهایی,شب جمعه و کربلا,شب جمعه و انتظار,شب جمعه وامام زمان,شب جمعه و فاتحه,شب جمعه و استجابت دعا,شب جمعه زن و شوهر ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها