سادگی مرد چوپان و ترفند دزدان

ساخت وبلاگ

یه بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر می برد به گردن قوچ زنگوله ای آویزان کرد
و با طنابی گردن قوچ را به دم خرش بست و حرکت کرد

بین راه دزدان زنگوله را باز کردند
و به دم خر بستند و قوچ را بردند
خر هم با چرخاندن دمش و صدای زنگوله
خرکیف شده بود

بعد از چند متر یکی از دزدان جلوی مرد روستایی
را گرفت و گفت :
چرا زنگوله به دم خر بستی کدام عاقل این کار را میکند
روستایی ساده پیاده شد دید ان مرد درست می گوید
گفت : من زنگوله را به گردن قوچ بسته بودم
دزد گفت : درست میگویی قوچی را در دست یک نفر دیدم به ان سوی می برد
خر را به من بسپار و برو به دنبان گوسفندت
مرد روستایی خر را به دزد سپرد و مدتی را به دنبال گوسفند گشت
اما خسته و نا امید به جایی که خر را به دزد داده بود برگشت دید اثری از خر و ان مرد نیست
با دلی شکسته و خسته به سمت روستا حرکت کرد
بعد از طی مسافتی چند نفر را در حال استراحت
در کنار چاهی دید  وداستانش را برای انها بازگو کرد
یکی از انها گفت : ان شاالله جبران میشود و ادامه داد
ما چند نفر تاجریم و تمام سکه های ما در کیسه ای بود
که افتاده در چاه چنانچه شنا بلد باشی
در چاه برو و کیسه را بیرون بیاور
ما هم در عوض پول قوچ و خر را به تو میدهیم

روستایی ساده دل بار سوم هم گول دزدان را خورد
و لباس خود را به دزدان داد و به ته چاه رفت
بعد از کمی جستجو بیرون امد
ولی نه اثری از دزدان بود و نه از لباسهایش...
سوء استفاده از سادگی آدم ها  به شکل و شیوه های مختلف در همه ی عصرها و مکان ها وحود داشته و خواهد داشت..

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 208 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 22:02