حکایت ننه کلو و بد قدمی طلعت خانوم!(15)

ننه کلوجان!وسنی نداری اما از وسنی بدتر داری!           

به یک اولادت هم یک وصلت نا گهانی به لج مردم کردی،نصف اقوامت راضی بودن،اما توکل دلت امام رضا بود.

برای یکی از پسرهات زن نگرفتی بلا گرفتی،به خانومش عروس نگو اژدها بگو!

از قدیم گفتن عروس مثل شیشه و سنگِ چه سنگ بر شیشه زنی چه شیشه رو به سنگ بزنی در هر دوحال شیشه میشکنه پس اگر می خوای گرفتار حرف عروس و دومادات نشی یا دور شو یا کور شو!

یکی از عروس های نمک نشناسِ این خونه میگه مادر شوهر یعنی مارِ دو سر!

عروس قدر نشناسِ دیگرت هم به تو میگه عقرب زیر قالی و به دخترت(خواهر شوهرش) میگه عقرب زیر حصیر!

ننه کلو جان!به دخترت که نگاه کردم دیدم بختش مثل چشمش سیاهه،او هم مثل خودت دستش نمک نداره ولی دل پر غم داره.

یک خانم قد بلند با موی بور لاغر اندام زیر پای دامادت نشسته و میخواد هووی دخترت بشه،مدتی است انگار دامادت،دخترت رو نمی بینه همه ی زندگیش شده اون خانوم! 

ننه کلو جان!اگر دخترت را دوست داری باید طلسم اون زن را بشکنی و سر کتاب باز کنی تا دل دخترت به شوهرش نزدیک بشه و الا بین شان جدایی می افته و خِلاص!

اگر طلسم را باز کنی دخترت صاحب دوازده اولاد می شه!

ننه کلو جان یکی از دخترات همین الآن یک  بچه در شکم داره ،انشاءاله پسره، یادت باشه شب چهارده،لباسش را عوض نکنه که به طالع او نیست!

ننه کلو جان!  وسنی(هوو )نداری که با تو هوو گیری کنه،اما دشمنایی داری از هوو بدتر، حسرت زندگیت را می خورن،کور بشن ایشاله.

یک زن پاچه گنده ی دندان گرازی به کار تو افتاده،پیش رو میگه جانم جونت، پشت سر میگه کاردم در استخونت.اما ننه کلو جان!تو نیتت پاکه،امام هشتمم همه جا همراته.

ننه کلو جان! تو بوسه حروم نداده ای،نقل حروم نخورده ای،پاک به دنیا آمدی،پاک هم خواهی رفت،پیشاپیشِ جنازت علم سبز محمدی خواهند برد.

بلند پایه ات کنه خدا،دست به صورتت بکش بگو یا امام رضا...

ادامه داره