آرام باش دلم!(1)

ساخت وبلاگ

دلم همه را گل و بلبل می بیند جر خودش را
به تبعیت از دلم داشته های دیگران را می بینیم جز داشته های خودم
عیب های مردم را می بینم جز عیب های خودم را
مرور می کنم گذشته را و نمره ی منفی می دهم به حال و زندگی و بودنم
مدام تکرار می کنم این چه زندگی است که من دارم؟
اوضاع و احوالِ همه خوب است جز من
احساس می کنم به آخر خط رسیده ام می دانم بعد از این نیز وضع خوبی نخواهم داشت
آینده خوب مال آدم های خوب است من که خوب نیستم!
زمان را از دست دادم آینه هم هر روز می گوید پیر شده ام
سال هاست دلم خوشحالی را پس می زند
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه ...
گفتم دِلَکَم! آرام باش که آنچه می گویی مضحک است
بی شک نا امیدی زائیده یک مشکل است مشکل کوچکی که خودمان پرورشش می دهیم و بزرگش می کنیم خوشا به حال آنکه اجازه نمی دهد واژه ی یأس و نومیدی در دلش خیمه بر پا کند و عنان زندگی اش را از او بگیرد
چه خوب گفت:دلگیر مباش از آنکه به تو پشت کرد و نگران نباش از مرغانی که نزد تو دانه خوردند و نزد همسایه تخم گذاشتند ایمان داشته باش روزی بوی کبابشان به مشامت خواهد رسید
صبور باش،صبر اوج احترام،به حکمت خداست مگر نشنیده ای که می گویند: میوه ی درخت صبر ظفر است؟
دلکم! به کجا چنین شتابان؟این ره که تو می روی آنسوی ترکستان است لَختی آرام بگیر دلکم!...
ادامه دارد

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:16