زینب دختری از دل کویر(60)

ساخت وبلاگ

زینب دختری از دل کویر(61)

عاقد؛ سرکار خانم زینب صمد آبادی آیا به من وکالت می دهی تو را...

عاقد سپس از پدرم  و محض احترام از پدر داماد و همچنین از داماد اجازه گرفت و گفت: از همه مهمتر عروس خانم هستند که باید ببینم بنده را شایسته می دانند وکیل شان باشم؟...

حاج آقا ادامه دادند؛

به مبارکی و میمنت و در پناه عنایات خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پیوند آسمانی عقد ازدواج دائم و همیشگی بین دوشیزه محترمه سرکار خانم زینب سماواتی صمد آبادی و آقای مرادعلی کمانه اجرا و منعقد می گردد. دوشیزه محترمه مکرمه سرکار زینب خانم آیا بنده وکیلم شما را به عقد زوجیت دائم و همیشگیِ آقای مراد کمانه در آورم  به صِداق و مهریهٔ ی یک جلد کلام الله مجید ، و یک شاخه نبات

 و یک سفر مشهد

 و 15 عدد شیشک

 و 10 من نمد

و 10 جریب زمین

 و 10 فنجان آب

 و یک گاو شیرده

 و دو اتاق و یک ایوان و یک دالان

دو تخته گلیم

و دو تخته جاجیم

و 3 من ظروف مس

آیا وکیلم؟

 نفس ها در سینه می طپید هیچکس از واکنشِ احتمالیِ من خبر نداشت.عاقد برای دومین بار و البته با چاشنی طنز گفت ان شاءالله زینب خانم که رفته گلاب بیاورد زودتر و با دست پر بر گردد تا خودش و ما از حلقه ی جمعیت حاضر  و بسته بودنِ فضا نجات یابیم.حاضرین به جز من با صدای بلند خندیدند...

ادامه دارد

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 193 تاريخ : چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت: 8:14