سَرَک کشیدن به زندگی مردم کنجکاوی یا فضولی؟ (18)

ساخت وبلاگ

«خودنمایی در مراسم عزا و عروسی »
همرا ه با شروع مراسم عزا یا عروسی و بعد از نصبِ عینک های دودی بر روی چشم ها گفتگوها مثل همیشه شکل جدی به خودش میگیره!
خانم ها و حتی آقایون،مراسم عزا و عروسی  و زمان جمع شدن زیر یک سقف  رو بهترین فرصت برای گفتگو و ابراز وجود و بر شمردن داشته های مادی میدونند!
بدیهی است در محاورات و گفت و شنودهای آقایون و خانم ها تفاوت هایی است که قصد داریم با رعایت عدالت به هر دو بپردازیم.
خانم ها؛
اولین نمایش؛
سحرخانوم به محض دیدن دوستش: گلی جون الهی فدات شم(با دوتا دستاش صورت گلی خانوم رو گرفته و هی می بوسه تا هم صدای جیرینگ جیرینگ النگوها گوشنواز شن هم  برق طلاها چشمان حاضرین رو حساس و نوازش بده)
قابل کتمان نیست که خانم ها  به دلیل تعویضِ پی در پیِ لباس درعروسی و عزا  بیش از آقایون خسته میشن،البته و خوشبختانه هنگام دفن میت تا رستوران دو سه ساعتی استراحت میکنن ولی به محض بر قراری آرامش و مستقر شدن در رستوران و یا عزاخانه، لباس ها برای دو  و شاید سومین بار تعویض میشن و این رَوند همچنان تا شب هفت  ادامه داره!
بعد از اون همه تعویض لباس نوبت به کنجکاوی و نمایش جواهرات و  پرسش و  پاسخ و قضاوت همدیگه میرسه!
پرسش ها سخت نیست؛
 اون خانوم کیه؟
اون خانوم دومین عروس آناهیتاست  مگه ندیدیش؟
نه والله ،وا  چقدم زشته اصلا" لباس بهش نمیاد، فک کنم دماغشو عمل کرده مگه نه؟!
این یکی نَوه میزرا قَشَم شَم نیست؟ 50 سالشه چرا زن نمیگیره؟
دختر مرتضی بزاز هم شوهر نکرده می دونی چند سالشه؟
زهره رو ببین!
چقدم طلا با خودش اورده؟آخه اینجا کسی با خودش طلا میاره؟
 شهروز(شوهرش) گفت؛عزیزم!طلاهاتو با خودت ببر که مردم فکر نکنن ما فقیر شدیم،منم گفتم وا این چه حرفیه؟؛همین 15 النگو که تو دستم کردم و گردنبند و سینه ریز، کافیه مگه کجا میخام برم؟...
ادامه داره

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 218 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16