بهمن آباد و عبرت های روزگار(4)

ساخت وبلاگ

بهمن آباد و عبرت های روزگار(4)
میزانِ امسال برای کشاورز بهمن آبادی نا میزان بود!
همولایتی عزیز!
می دانم این روزها وقتی به صحرا می روی افکارت تو را  می بَرَد به  گذشته و تو خواسته یا ناخواسته به دورانی فکر می کنی که بهمن آباد صحرای آباد داشت و زنان و مردان توانمند و دلشاد.
بر بلندا می ایستی و  نگاهت را تا عمق سرزمین و «خَویرهایت» می فرستی ولی وقتی جز بوته های علف های هرز رویشی نمی بینی غم در دلت چتر می گشاید.
می دانم افسوس روزهایی را می خوری که هر هفته  آب به زمین های تشنه سلام می داد.
می دانم در رفت و برگشت از صحرا با غم پنهان و بغض در گلو، نگاهت را به جوی بی آب می اندازی و زیر لب زمزمه کنی؛یاد باد آن روزگاران یاد باد!
 می دانم چه حالی داری وقتی در سر زمین و خویر خودت آب نمی بینی تا بر پهنای صورتت بپاشی و جسم و جانت  را صفا و  جلا دهی.
می دانم هر بار که روی به قبله میداری دعا می کنی موانع مرتفع گردد و دوباره،آب  شُتُرَک زنان وارد خویر و زمین کشاورزی ات شود اما...
و نیز این را می دانم که مدام در اندیشه ای که چه باید کرد و این گره کور را چگونه می شود گشود؟
زندگی بگونه ای چهره گشوده که روستائیان در زادگاهشان احساس تنهایی و غربت می کنند.
در باره ی بلاتکلیفی و بی آب بودنِ کشاورزان چه بنویسم که میزان دارد به پایان می رسد ولی چون گذشته، دانه ای برای کشت بر زمین پاشیده نشده.
ما از میزان انتظار میزان و اعتدال داشتیم اما نشد.
ادامه دارد...

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 212 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16