«تأثیرِ ذوق و شوق و سپاسگزاری کودک با پوشیدن کفش نو»

ساخت وبلاگ

شمردن تلخی های زندگی ام تبدیل به عادت شده بود.

هر شب اتفاق های نا خوشایند زندگی ام را مرور می کردم.

گویی هیچ نقطه و نکته ی مثبتی نداشتم

حتی  رویدادهای خوب زندگی ام را  هم نمی دیدم

هرگز به هدف و لذت بردن از زندگی فکر نمی کردم.

چون نومید و بی هدف بودم آینده را تاریک می دیدم.

حس خود کوچک بینی و بزرگ بینی دیگران آزارم می داد

خانه کوچک دیگران را کاخ و خانه ی خودم را کوخ می دیدم.

تا این که روزی از روزها کودکی را دیدم که از ذوق پوشیدن کفش نو، سر از پا نمی شناخت و مدام بر دستان پدر و مادرش بوسه می زد،حال خوش کودک حالم را دگرگون کرد.

ذوق و شوق و شور و شعف کودک تلنگری شد تا بخود آیم.

بهانه ای شد تا با خود و خدای خود خلوت کنم.

آن روز فهمیدم گم کرده راهی هستم که بدون هدف به ناکجا آباد می روم.

فهمیدم آن کودک با قلب پاک و معصومانه اش شکر گزاری و قدردانی را می فهمد و درک می کند ولی من هر گز!

فهمیدم انسان بی هدف می تواند ناشکر و ناسپاس هم باشد.

فهمیدم انسانی که هدف ندارد و یا شناختی از هدفش ندارد سر در گم است.

فهمیدم اگر هر بامداد با هدف از خواب بیدار نشوم دچار پوچی و روزمرگی می شوم.

فهمیدم انسان می تواند با چیزهای خیلی کوچه دلخوش باشد مثل همان کودکی که با پوشیدن یک جفت کفش معمولی شوق و ذوق وصف ناپذیر داشت.

فهمیدم باید خوشحال باشم که سالم و تندرست هستم و سقفی دارم که خانواده ام در آن احساس آرامش می کنند.

فهمیدم باید قدر  آمد و رفت نفس هایم را که مهلتی است برای جبران مافات بدانم.

عکس ها و اخبار در گذشتگانی که در کانال ها منتشر می شوند این گفته را تصدیق می کنند.

فهمیدم نعمت های پروردگار قابل شماره نیستند و من همچنان نا شکر و نا سپاسم.

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 216 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:57