بر کرانه ی صحرای کویر، این برج راست قامت با من حرف و سخن ها دارد.
سخنان برج در بر گیرنده نوعی دعوت است دعوت به عبرت و پند گرفتن ولی افسوس که گوش هایم کر و چشمانم نا بینا هستند.
به تماشای روزنه ها و زخمه هایی که حوادث روزگار بر قامتش نقاشی کرده می نشینم هر خط روزگار، پیام های خاصی به دنیاداران و دنیا زدگان دارد یعنی هیچ ظهوری بی افول نیست و در گذر زمان همه چیز فنا می شوند.
برج، با ایستادگی اش مرا به ایستادگی و صبر و عاقبت اندیشی می خواند.
ایستاده قامت! ای میراث اجداد من ای که در برابر تند بادهای سخت و باران های موسمی و آفتاب سوزانِ کویر همچنان راست قامت ایستاده ای،ما رمز نمی دانیم و پیامت را نمی شنویم،گوش های ما پر شده از صداهای ناهنجار و چشمانمان حقیقت بین نیستند پس برایمان واضح تر بگو،کجا رفتند مردان قَدَر،بازو و قوی شکوتی که تو را بنا کردند و بر بلندای تو جولان می دادند؟
ای راست قامتی که به تو لقب خرابه می دهند بر سرمان فریاد کن ولی رمز آلود و در پرده با ما سخن مگو که فهم و کشف رمز بر ما دشوار می نماید.
با ما طوری سخن بگو تا بدون عبرت و پندگیری از کنارت عبور نکنیم و همراه با خواندنِ سنگ نوشته های قبور تو را نیز بخوانیم...
و البته برای عبرت و پند گرفتن باید دیده ی عبرت بین داشت.
به فرموده حضرت علی (ع) اگر انسان چشم باز كند و ببيند، وسايل بينايى او فراهم است، و اگر گوش شنوا داشته باشد، سخنان حق گفته شده است و اگر اهل هدایت باشد، وسايل هدایت فراهم است.
پس افسوس و صد افسوس...
بهمن آبادخبر...برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 185