روزی که خاله جان را با خودمان به سالنِ ترحیم کبله جعفر بردیم!(6)

ساخت وبلاگ

اگر خاله جانِ ما بروز بود...

وفادار ماندن به سنت ها و بروز نبودنِ خاله جان ما موجب دل نگرانیِ فرزندانِ مرحوم کبله جعفر به ویژه عاطفه خانوم شده بود ما همه کار کردیم ولی خاله ی ما مراسم سالن و  فضای بگو بخند و باز و شاد و رفتار مدعوین و صاحبان عزا  و آن همه تاجِ گل های گران قیمت و مجلل بودن سالن و شیک پوشی و غذاهای متنوع را قبول نداشت و تصورش این بود که او را با ترفند بجای مجلس عزا به مراسم عروسی برده اند!

میرزا موسی در حالی که سرش را تکان می داد گفت: خاله گلنسا! دوره زمانه عوض شده جوان های امروز از ریشه و بنیانِ خودشان دوری می کنند در صورتی که انسان ریشه اش در گذشته و شاخه هایش در آینده است. اگر درخت بی برگ شد غمی نیست وای از آن روزی که برگ بی درخت شود،درخت اگر شاخه اش بشکند خود بخود ترمیم می شود ولی اگر ریشه اش بخشکد  به جای درخت به او کُنده می گویند.

جوانِ این دوره زمانه خود را  بی نیاز از هرگونه مشورت می داند اگر هم بخواهد با بزرگترش مشورت کند این دم و دستگاه ها و شتاب بروز شدن و امروزی بودن چنین اجازه ای به او نمی دهد و الا عقل حکم می کرد فرزندان مرحوم کبله جعفر به احترامِ پدرشان که عمری را در مسجد نماز خوانده و با سنت های حسنه زندگی کرده مراسم ساده تری در همان  مسجد محل می گرفتند. کاش به جای  این همه ریخت و پاش هایی که معلوم نیست رضای خدا و مرحوم پدرشان را در پی داشته باشد بنیانگذارِ رسم و رسومات نیک و یا یک خدمت ماندگار به انگیزه باقیات صالحات می شدندتا هم از اسراف و بدعت و چشم و همچشمی جلوگیری می شد و هم نام نیک پدرشان را جاودانه می کردند که از قدیم گفته اند؛نام نیکی گر بماند ز آدمی/ به کزو ماند سرای زرنگار

بله خاله گلنسا!حق با شماست،کاش فرزندانِ مرحوم کبله جعفر به جای دعوت کردن از آدم های سیر، در فصل سرما به فکر برهنگان و گرسنگان و نیازماندانی بودند که ماههاست در عصر سختی و گرانی طعم گوشت نچشیده اند و رخت نو نپوشیده اند.

هرکس در اطرافش دانشجوی نیازمند و دختران دم بخت و بچه های بی سر پرست و پیرانِ کم توان و آبرو دار و بیمارانی را می بیند که به اصطلاح با سیلی صورت خود را سرخ نگهداشته اند.خب حالا که این همه افراد سیر و اسم و رسم دار را  به سالنِ ترحیم دعوت کرده اند 10 تا یتیم و بی سر پناه را  هم غذا و لباس می دادند.

خاله گلنسا گفت:مگر این خرج های بیهوده از گناهان کبله جعفر خدابیامرز کم می کند و یا به ثواب هایش اضافه می کند؟ من نمی دانم چرا اینجا هستم مگر قرار نبود برویم مسجد؟...

ادامه دارد

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 203 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 22:02