وقت سفر رسیده و هنگام اربعین
گویی شدست کرببلا روز واپسین
پیاده روی به یاد اسیران کربلا
لبیک و همرهی است به آن نور هل اتا
زینب به کربلا همه چیز را جمیل دید
در آزمونِ عشق رضای خلیل دید
با زینب همنوا شدن و هم صدا شدن
لبیک گفتن است برای فدا شدن
اما چه گویم از سفر و ظلم شامیان
از آن همه ستم و جفای حرامیان
آری رویم پیاده ولی این و آن کجا
آن رنج ها و ترفیهِ ی حال ما کجا
این ره که می رویم کجا راه شام کجا
حرمت کجا و سر زنش اشقیا کجا
پای پیاده رفتنِ سبطِ نبی کجا
وین مرکب زمین و هوایی ما کجا
بر اشتر برهنه سوار، طفل بی گناه
با تازیانه های دشمنِ غدار روسیاه
آن راه دور و تشنگی و خستگی کجا
این راه صاف و موکب و آسودگی کجا
آن ظلم و پا برهنگی کودکان کجا
این شوق راه تا نجف و کربلا کجا
بد بخت آنکه دید اسیران به راه شام
از دیدنِ اسارتشان بود شادکام
اف بر کسی که سنگ بلا زد به قافله
کو شرم نداشت ز زینب و رخسار فاطمه
شیعه مدام گفته که لبیک یا حسین
یعنی هزار جان به فدای تو یا حسین
با آنکه اربعین حسین بی کرانه است
راهش نجاتبخش و چراغ هدایت است
دارای شرط هست زیارت شود قبول
از شرط و شرع و عقل نباید کرد عدول
قاسم برفت قافله تو رفته ای بخواب؟
اندک زمان نمانده به هنگام انتخاب
برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 41