گزارشی کوچک از عاشورای بزرگ(5)

ساخت وبلاگ

حسین(ع) از جایش برخاست با جمعی از جوانان و دوستان خود قدم زنان به طرف دارالاماره حرکت کردند...

ابی مخنف می گوید:امام(ع) داخل دارالاماره شد با لفظ امیر به او سلام کرد مروان کنار ولید بود ولید خبر مرگ معاویه را داد فرمود:انا لله و انا الیه راجعون ...ولید نامه ی یزید و دستور گرفتن بیعت را بر او خواند حسین(ع) فرمود شخصی مثل من در پنهانی بیعت نمی کند و گمان نمی کنم شماهم بدون این که بیعتم را علنی و در انظار عمومی به نمایش بگذاری به بیعت سری و پنهانی من راضی شوی؟ولی ابن شهر آشوب در مناقب گفته: چون بر مروان واردشد و نامه را خواند فرمود:من با یزید بیعت نمی کنم مروان گفت:با امیرالمؤمنین یزید بیعت کن،حسین(ع) فرمود به مؤمنان دروغ بستی وای بر تو،چه کسی او را امیرالمؤمنین ساخته؟

حضرت رو کرد به ولید و فرمود:پس هر وقت مردم را به بیعت دعوت کردی ما را هم به همراه آن ها بخوان تا کار به یکباره صورت گیرد پس از آن از دارالاماره خارج شد و با اصحابش به خانه رفت ولید و عمالش حسین(ع) را رها کردند ولی روز اول صبح روز خروج ابن زبیر از مدینه تا غروب به دنبال عبدالله بن زبیر گشتند.

سپس ولید هنگام غروب روز دوم یعنی شنبه بیست و هشتم ماه رجب،عمالش را به دنبال امام حسین(ع) فرستاد حضرت فرمود:تا صبح صبرکنید تا ببینیم چه می شود.

خروج امام حسین(ع) از مدینه؛

حسین(ع)شبِ یک شنبه بیست و نهم  ماه رجب سال 60 هجری  با فرزندان و برادران و برادرزادگان و اکثر اهل بیتش غیر از محمد بن حنفیه از مدینه خارج شد.

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : گزارشی,عاشورای, نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 227 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 12:26