گزارشی کوچک از عاشورای بزرگ(4)

ساخت وبلاگ

حسین بن علی و عبدالله بن زبیر را برای بیعت دستگیر کن و به شدت تحت فشار قرابده و...

پیک بیعت؛

ولید (والی مدینه)عبدالله بن عمرو بن عثمان(نوه ی عثمان) را که جوان نو رسی بود نزد حسین(ع) و عبدالله بن زبیر فرستاد عبدالله آن ها را درحالی که درمسجد نشسته بودند پیداکرد گفت:امیر شما دونفر را خواسته،حسین بن علی(ع)گفتند:شما برگردید ما الآن می آییم. حسین(ع)فرمود:گمان می کنم زورگو و طاغبه شان«معاویه»از دنیا رفته و می خواهد پیش از نشر خبر از ما بیعت بگیرد زبیر گفت من هم غیر از این به فکرم نمی رسد حالا شما می خواهی چه کنی؟حسین(ع) فرمود:الآن جوانانم را جمع می کنم به سویش می روم به درب دارالاماره که رسیدم آن ها را در آن جا متوقف می کنم و خودم داخل می شوم،زبیر گفت می ترسم وقتی نزدش رفتی از او در امان نباشی،حسین(ع) فرمود طوری می روم که قدرت ایستادگی داشته باشم،بعد از این گفتگو حسین(ع) از جایش برخاست با جمعی از جوانان و دوستان خود قدم زنان به طرف دارالاماره حرکت کردند به اصحابش فرمود:من داخل می شوم اگر شما را صدا زدم یا این که شنیدید صدای ولید بلند شد همگی بریزید و دورم را بگیرید و الا تا زمانی که من بیرون نیامدم این جا را ترک نکنید، آن ها بر در خانه نشستند و حسین(ع) به نزد ولید رفت.

ادامه دارد

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : گزارشی,عاشورای, نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 211 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 12:26