از هر دری سخنی (27)

ساخت وبلاگ

یک بیماریِ مرموز  و پنهان و متفاوت

 همین هفته پیش بود که گفتم علی الله باید بروم خودم را به دکتر نشان دهم ببینم چه بیماری دارم که مثل خوره دارد مرا از درون می خورد.

وارد مطب شدم،دکتر پرسید ناراحتی ات چیست؟

 گفتم:خودم هم نمی دانم

از کار و شغلم پرسید گفتم شغل خاصی ندارم و خادم مردم هستم اگر اشکال و ایرادی داشته  باشند راهنمایی شان می کنم

گفت: این که شغل به حساب نمی آید

دکتر از در آمد ماهیانه یا روزانه  ام پرسید گفتم خدا روزی رسان است!

از دکتر اجازه خواستم حرف هایم را بزنم،گفتم آقای دکتر! مردم خوب نیستند هر کس باب میل خودش راهی را می رود که از اول معلوم است  اشتباه می رود وقتی هم به آن ها تذکر داده می شود ناراحت می شوند گفتم و گفتم و گفتم...تا این که جناب دکتر لبخندی نمکین تحویلم داد و گفت:خوب شد به متخصص قلب و مغز مراجعه کردید چون صحبت های شما نشان می دهد به شدت نا آرام هستید و از همه بدتر زندگیِ خودتان را رها کرده اید و به زندگی دیگران سرک می کشید و می خواهی همه باب سلیقه ی تو رفتار کنند که این غیر ممکن است!

از حرف هایت نتیجه گرفتم که  از داشته های مردم ناراحت می شوی،

  اگر کسی ثروتی کسب کرد او را حرام خوار می خوانی

  اگر کسی مورد احترام واقع شد او را چاپلوس می نامی

 و اگر کسی بانی کار خیری شد او را ریاکار می دانی،

سر منشأ تمام این ها حسادت است که قلب و مغزت را تحت تأثیر قرار داده !

سرزنش کردن دیگران و قضاوت کردنِ رفتار مردم شاید ساده باشد ولی نا صواب است.

 امر به معروف و نهی از منکر هم دارای شرایطی است که تو درایت و شرایط و صلاحیتش را  نداری!...

ادامه دارد

  

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 222 تاريخ : چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت: 14:14