از هر دری سخنی (41)

ساخت وبلاگ

به تغییر می اندیشم  اما می دانم...

 تا دریچه ی درک مان بسته باشد روشناییِ تغییر به رویمان لبخند نخواهد زد.

همه چیز  قابل تغییر و در حال تغییر است مانند فصل های سال و چهره ها و خلق و خو و نگاه ها و توانایی ها و... برخی را بخواهیم یا نخواهیم زمان تغییر می دهد بخشی هم دست خودمان است که یا تغییر می کنیم یا در جاهایی (محیط، مدرسه، تربیت ،ژن، فرهنگ ،پدر و مادر، وسایل ارتباطی  و ...) تغییرمان می دهند!

به تغییر می اندیشم گاه در خلوت خویش می گویم تغییر برای جوانان نکوست و پیران را ...ناگهان به یاد فرمایش مرحوم پدرم و استادم افتادم که فرمود:

 خودسازي پيران بود ارجح ز جوانان

تعمير ضرورست بناهاي كهن

نو شدن و ریختن زباله های ذهن گرچه سخت می نماید ولی نا ممکن نیست این ذهن وامانده من انباری شده برای نگهداشتنِ ضایعات و افکارِ هیچ و پوچ که باید هرچه زودترآن ها را  دور بریزم سال نو چقدر دوست داشتنی است که خانم ها دور می ریزندضایعات و هر آنچه که بوی کهنگی می دهد و به کارشان نمی آید.ولی بر عکس آن ها من چنین نیستم زیرا انبار ذهن من چیزهایی دارد که هر گز دردی از دردهایم را دوا نکرده اند.تصمیم برای دور ریختن زباله های ذهن بستگی به درک حقیقی  دارد همان چیزی که چون فاقدش هستم در گذشته مانده ام و تغییر در من شکل نمی گیرد.به مسجد می روم تکبیر می زنم حج و کربلا می روم روضه می خوانم  روضه گوش می کنم و روزه مستحبی می گیرم و...ولی دور از جون شما آدم نیستم و از پدرم نیاموختم زیرا پدرم تغییر کرد و در نهایت تضرع گفت: قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین ):(گفتند: پروردگارا ما به نفس خود ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی وما را مورد رحمت قرار ندهی ، هر آینه از زیانکاران خواهیم بود. پردم بعد از این تضرع دریچه ای نو به رویش باز شد و  تغییر کرد و من فرزند ناخلف او هنوز اندر خم یک کوچه ام!

ادامه دارد

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 216 تاريخ : شنبه 4 اسفند 1397 ساعت: 14:48