شوخی با موبایل و اینترنت

ساخت وبلاگ

دلم کرد ناگهان یاد گذشته
به یادِ همسرانِ چون فرشته

به یاد آن همه با هم نشستن
به یاد روز عقد و عهد بستن

به یاد قوری و چای و سماور
به یاد لطفِ مرد و عشق همسر

به روزهایی که چایی نوش می شد
حکایت پای کرسی گوش می شد

نمی گفتند چه کس،دزدید و کی بُرد
حکایت بود و قصه ی حسین کُرد

نه اینترنت وجود داشت نه موبایلی
زن و شوهر نداشتن رمز و فایلی

همه سر گرم کار خویش بودن
خوش و مسرور و بی تشویش بودن

به ناگه گوشی و اینترنت آمد
غم و درد و بلا و محنت آمد

نمودند گوشی هایی داخل گوش
صدای یکدیگر کردند فراموش

موبایل یک حُسن دارد و ده آفات
اگر گویم شوم مردِ خرافات

پدر مادر که چون آیینه هستند
جدا از بچه ها تنها نشستند

برای بچه ها گوشی خریدند
حیا و پرده ها یکجا دریدند

چه عکس هایی که می بینند جوانان
چه ظلم هایی که شد بر نو جوانان

موبایل در زندگی یعنی غم و درد
موبایل کرد ارتباط مرد و زن سرد

موبایل بنشست جای زن و شوهر
برادر دور و دورتر شد ز خواهر

از آن روز که موبایل آمد به بازار
زن و شوهر شدن دلسرد و بیزار

نمی گویم که ماهواره چها کرد
ولی دانم همه از هم جدا کرد

به همچشمی هر آنکه مبتلا شد
به صدها محنت و غم مبتلا شد

زنِ خانه به جای خانه داری
شویش را داده از خانه فراری

ندارد وقت بگیرد بهر خود نون
تلفن کرده شام آرند ز بیرون

الهی که نبود همراه اول
که خورده زندگی را مثل انگل

زن و شوهر که بودند یار و همدل
به هم زد زندگی ها را ایرانسل

الهی سیم اینترنت بسوزه
که مرد و زن شدن هر دو رفوزه

یکی گفتا گر اینترنت بسوزد
بگو قاسم کجا مطلب نویسد

اگر در سر نباشد عقل و تدبیر
خطر دارند تیغ و کارد و شمشیر

اینترنت هم مثال تیغ و چاقو
به یک معناست ابزارِ دو پهلو

بگیر از دست نادان چاقوی تیز
که او را از جنایت نیست پرهیز

اگر خنجر بدبدی دست عاقل
برو آسوده باش او نیست غافل

بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 17:43